مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 15
بازدید دیروز : 1
کل بازدید : 8784
کل یادداشتها ها : 6
خبر مایه


1 2 >

با عرض پوزش خدمت وبلاگ نویسان ومخاطبان عزیز کانون وبلاگ نویسان شهرستان بشاگرد به اطلاع می رساند از تاریخ 91/5/5 به آدرس جدید کانون به نشانی http://kanonebashagard.blogfa.com/ مراجعه نمایید. باتشکر


  
 وبلاگ سردشت بشاگرد نوشت:
نارضایتی مردم بشاگرد به ویژه اهالی مرکز شهرستان از کمبود بنزین در این شهرستان. در حال حاضر یک هفته است که جایگاه سوخت رسانی سردشت خراب است و بنزین بدست مردم بشاگرد نمیرسد. به گفته اهالی سردشت این مشکل همیشگی است و هر چند وقت یک بار پمپ بنزین خراب می شود و مردم از این مشکل رنج میبرند و معلوم نیست کی این مشکل حل شود.
در بشاگرد دو جایگاه سوخت رسانی وجود دارد که هر کدام یک پمپ بنزین دارند.یکی در سردشت و دیگری واقع در روستای پاهتک .که فعل? هیچ کدام از جایگاه ها بنزین بدست مردم نمی رسانند، با وجود این مشکل تمام مردم شهرستان بدون بنزین به سر میبرند.
با وجود این مشکل دلال ها هستند که به خوبی از این وضعیت استفاده میکنند و قیمت بنزین آزاد را افزایش داده اند و به نرخ 1250 تومان عرضه میکنند قبل? بنزین آزاد به قیمت 1000 تومان عرضه می شد.
تا کی این وضعیت ادامه دارد.آیا این مشکل به طور کلی رفع خواهد شد و مردم بشاگرد مثل سایر شهرستان ها از این امکانات استفاده خواهند کرد.

  

  وبلاگ بشاگرد جوان به نقل از پایگاه اطلاع رسانی شهرستان بشاگرد نوشت:

 

به گزارش بشاگرد صبح امروز پانزدهم تیرماه عده ای از اهالی شهر سردشت چاه آب شرب این شهر را پلمپ کردند به گفته شهسواری رئیس آب وفاضلاب شهری بشاگرد آب آشامیدنی شهر سردشت از یک حلقه چاه واقع در خود این شهر ویک حلقه چاه در روستای بیسکاو تامین می شود که مدتی است به علت کمبود آب در روستاها آب وفاضلاب روستایی بوسیله تانکر از چاه روستای بیسکاو به روستاها آبرسانی می کند که این امر باعث کمبود آب در یک محله از شهر سردشت شده است. که صبح امروز عده ای با مراجعه به محل چاه شهر سردشت این چاه را پلمپ نموده اند و اعلام کرده اند تا زمانی که آب محله اشان تامین نشود اجازه استفاده از این چاه برای دیگر اهالی و ادارات را نخواهد داد.

لازم به ذکر است آب این چاهی که اکنون پلمپ شده برای 50 درصد جمعیت مسکونی و ادارات این شهرستان را تامین می کند. وپنجاه درصد از اهالی مدتی است که با موتورسیکت و خودرو شخصی آب شرب خود را دارند تامین می کنند.


  

وبلاگ ندای بشاگرد نوشت:

یکی از ساکنین روستای بشنو که جانبازی 50درصد است به علت  بی آبی مجبور به کوچ از روستا شد.

 نواب ترابزاده که جانبازی 50درصد است درباره کوچ کردن  خود از روستا میگوید:

 با بی آبی که ماه ها گریبان گیر ما روستائیان بشنو گردیده بنده که نقض عضو هستم و همسرم هم بیمار است که هیچ کدام نمیتوانستیم آب مورد نیاز خود را با سر و کوله تهیه کنیم مجبور به کوچ کردن از روستا شدیم.روستای بشنو از اول ادریبهشت در محاصره بی آبی قرار گرفت و مردم  با مشکلات فراوانی روبرو هستند که هر کسی به نوعی آب  شرب خود را تهیه میکرد،یکی با سر و کوله دیگری با موتوسیکلت  و راه های دیگر، آن هم با فاصله نیم کیلومتری از روستا، اما بنده با هیچ کدام از این راها  نمیتوانستم آب شرب خود را تهیه کنم ومجبور به فرار شدم و ناگفته نماند که امکان استحمام و شستشو برای مردم بسیار محدود شده که  نگران کننده است.طی این بی آبی  دو ماه اخیرشورای اسلامی  با همکاری چند تن از روستاییان مکاتبات  فراوانی با اداره آب و فاضلاب روستایی استان و شهرستان و حتی تهران انجام دادند که آنها هم همکاری لازم را به عمل  آوردند ودستور آبرسانی سیار را دادند که تانکری را در اختیار روستائیان بشنو قرار دهند تا آب مورد نیار مردم تهیه شود، اما متاسفانه به علت نبود جاده مناسب به روستا این تانکر برگشت خورد و مردم همچنان با این مشکل دست و پنجه نرم میکنند،در این راستا میتوان گفت که مقصر اصلی در این میان اداره  راه و ترابری است که توجهی به جاده های روستایی نمیکند تا  مردم به چنین مشکلاتی مواجه شوند.امیدواریم که مسئولین مربوطه در این باره چاره ای بی اندیشند و مردم روستا را از این معضل نجات دهند.

 

 


  

وبلاگ ندای بشاگرد نوشت:

قابل توجه مسئولینی که دم از محرومیت زدایی میزنند.

صبح ساحل-گروه اجتماعی: اینجا بشاگرد است؛ زمان به وقت خشکسالی، اینجا بشاگرد است زمان ایستاده درکوره راه های بی توجهی وکم مهری، اینجا بشاگرد است با مردمانی صبور وزنانی در تاریکی که خواسته هایشان درزیر برکه های سیاهشان پنهان شده، اینجا بشاگرد، اینجا همان ثروتی است که هنوز کشف نشده، ثروتش مردمانی است که من وتو هرگز تحمل سایه درختانش را هم نداریم چه برسد برجاده های سنگلاخی وکپرهایی که حیاطشان با چوب و برگ خرما و درب حیاط خانه شان با «مهربافی» و «چیلک» بسته میشود.

اینجا چقدر آشناست تو را به بیش از 30 سال قبل می برد همان روزهایی که بسیاری از مناطق جنوب کشور تبعیدگاه بود، اینجا کلاغ های خبرچین قصه ها هم از خبرچینی خسته می شوند، آری اینجا کریستف کلمب نمی خواهد تا کشفش کند!اگر خوش اقبال باشی وهمسفر گه گداری برخی مدیران ومسوولان شوی بهشتیانی را در قطعه ایی از جهنم می بینی که ما حقشان را نادیده گرفته ایم!.اینجا موضوعات مختلفی در مورد اوضاع مردم براثرگرما در ذهنت به جنبش در می آید که نمی دانی از کدامیک بنویسی.کودکان روستاهای بشاگرد مسابقه «رقص» و هدهد را از قاب تلویزیون درشبکه های ماهوارهایی می بیند اما کمتر با مسابقه \"عموقناد\" و \"فتیله ها \"آشنایند؛ می گویند60 درصد بشاگرد پوشش تلویزیونی ندارد. دخترانش از مادرانشان یادگرفته اند که چگونه با تمرکز ، قابلمه وتنگ های آب را برسرنگهدارند ودردستانشان لباس هایی باشد که فرسنگ ها آن طرفتر باید در چشمه ها شسته شوند.آنها بدون آموزش، حرکات اکروبات، ژیمناستیک، شنا وکوهنوردی را آموخته اند چقدریادمان رفته که اینجا هم قطعه ایی از ایران است. بشاگرد تاوان بی مهری کدام دولت را پس می دهد وتا کی باید سایه سنگین فقرو محرومیت برسراهالی این منطقه سیلی بزند.به نگارش درآوردن این همه کاستی در استانی که میلیاردها تومان پول وارد خزانه می کند درسفر یک روزه ایی که به همت استانداری وسفر مشاور  و رئیس جمهور فراهم شد ممکن نیست و هزار و یک شبی می خواهد تا  قبیله به قبیله قصه های پسران پابرهنه و دخترکان گیسوپریشان را به قلم وتصویر کشید.شاید نتوانم آنچه را که درآن زمان کم دیدم و وجودم را به تب وتاب کشانده بود بازگوکنم، هرچند مرا  از جاده های صعب العبور، خاکی ومسیرسخت ترساندند اما من کنجکاوتر وحریص تر می شدم وبا خود می گفتم آنسوی این جاده های صعب العبور وکوه های قد ونیم قد، زنان ودخترانی سالیان سال درکپرها با چراغی فانوس شب ها به قصه های مادربزرگ هایشان گوش می دهند که دیدنشان با یک سفر عبوری، خالی از لطف نیست. هرچند این توفیق با بیراهه رفتن خودرو وگمشدن دریکی از دوراهی هایی که هیچ راهنمایی نداشت نصیبم نشد تا بازدید بخش زیادی از روستاها را ازدست بدهم اما درهمین زمان کوتاه یادم آمد که یکی از نمایندگان مجلس می گفت: هنوز فانوسه ای چینی وارد کشورما می شوند وما نفت صادر می کنیم. آنروز تعجب کرده وخندیدم که این فانوس های نفتی کجا به کار می آیند وامروز که شنیدم حداقل 12 روستای بشاگرد بدون برق هستند کاربرد این فانوس ها را دانستم هرچند آنروز این نماینده مجلس خود نمی دانست که کپرهایی هنوز وجود دارند که کودکانشان با نور همین فانوس ها مشق هایشان را تا کلاس پنجم می نویسند.عبور رهگذران از مسیرخاکی، پرپیچ وخم وسنگلاخی مرکز شهرستان تا روستای\"درنگ مدو\"هرکدام حکایت از دردی داشت، تانکر آبرسانی که به سختی خود را از پیچ وخم جاده ها بالا می کشید تا شاید تنگ آب کپر نشینی را پرکند.راننده خودرو حامل سوخت از طی مسیر اشتباه ما می گفت و ما مانده بودیم ویک سه راهی وبا 10و 20، 30و40 گفتن همکارم ،یکی از مسیرها را انتخاب می کردیم و سفر به بشاگرد برایم کعبه ایی بود، که خود و خدا را می دیدم، درس گرفتم وحضور خداوند را احساس کردم که چگونه زن زائو را درمسیر بیش از سه ساعتی خاکی به مرکز درمانی می رساند..ساعاتی که درجاده های بینام ونشان مسیر را به اشتباه رفتیم برای خود ساعات عرفانی بود. تنها جایی بود که اگر پیاده هم می رفتی به تاول های پا به آسانی می توانستی بگویی که مسیرت اشتباه بوده، دراین مسیر از صدای زنگ تلفن همراه خبری نبود و هیچ پیامک تبلیغاتی برایت نمی رسید. همراه اول همراهت نبود واقعا تنها بودی!! آری درگوشه ایی از خاک این سرزمین پا نهادیم که انگشت شمار مردانی چون حاج عبدا...والی وخیرین اصفهانی فریاد بشاگرد را به مرکز رساندند. می گویند بعداز انقلاب یک مرد جوان مومن وانقلابی می رود بشاگرد بدون اینکه جایی ثبت کند ویا تابلویی بزند، بدون آنکه قیچی وکلنگ وروبانی بردارد و خبرنگاران استانی وکشوری را خبرکند وبعد هم سالیان سال این پروژه ها به علت عدم تامین اعتبار فراموش شده وتکمیل نشود .حضرت امام«ره»، حدود 30 سال پیش فرموده بودندکه «به داد بشاگرد برسید»وبسیاری مانندمرحوم والی وخانواده اش لبیک گفتند اما این بشاگرد والی ها و والی ها می خواهد تا التیام گیرد. آن روزها حاج عبدا... والی از فقر مردم بشاگرد شکایت کرده بود و گفته بود: آنجا (بشاگرد) های های آب است و وای وای نان.اما امروز وای وای آب است و به صحرای کربلا تشبیهش می کنند. های های نان است اما تاکی باید بشاگردی ها با حمایت کمیته امداد وپول یارانه زندگی کنند. رئیس جمهور می گوید: بشاگرد را دریابید، مشاورشان می گوید: به بشاگرد نگاه ویژه داشته باشید، استاندار می گوید: مدیران کم کار را درخصوص کوتاهی وظایفشان دربشاگرد مواخذه می کنم و ... بشاگرد با نگاه ویژه دولت دهم شهرستان میشود، روستاها بخش وبخش ها شهر می شوند تا شاید چهره این منطقه دگرگون شود. اما چقدر لاکپشتی، آرام وسخت به سختی عبور از جاده هایش ...حضورهفته اخیر، ابراهیم عزیزی استاندار هرمزگان به همراه مدیران دستگاه ها ودرکنار مشاور رئیس جمهور درامور مناطق محروم نویدبخش وامیدی تازه در دل وجان مردم این منطقه انداخت.آنچه که دراین بازدیدها حایز اهمیت بود تاکید استاندار و موافقت با همه پیشنهاداتی بود که از سوی بخشداران و مردم عنوان می شد.امیدواریم این اراده درجهت توسعه متوازن وآبادانی بشاگرد ادامه داشته باشد زیرا بشاگرد عضوی از بدنه هرمزگان است وسهم هرمزگان داشتن مناطق محروم درمقایسه با نقش آن در درآمدهای ملی نیست!به راستی چرا بشاگرد تاکنون به این اندازه از توسعه وآبادانی عقب افتاده؟چرا آموزش و پرورش نیرو می خواهد تا مراکز آموزشی  راهنمایی و دبیرستانی اش را راه اندازی کند اما کسی حاضر نیست در آن جا خدمت کند و یک معلم هم دبستان تدریس می کند و هم راهنمایی؟!چرا بیمارستان و مراکز بهداشتی آن باید به دلیل عدم تکمیل کادر درمانی آن باید غیرفعال باشد؟ما از ایجاد اشتغال دم می زنیم آیا ایجاد اشتغال در مرکز شهر بندرعباس هنر است؟چرا نمی توان 50 نفر نیرو را برای این شهرستان جذب کرد؟!بشاگرد دانشگاه آزاد دارد اما نه معماری دانشگاه بندرعباس را دارد و نه کادر علمی آن ! چه اتفاقی باید رخ دهد تا نگاه و توجه مردم و مسوولان به بشاگرد دوخته شود؟! نکند منتظریم تا اعراب یا نه بلوچ ها ویا اینکه افغان ها ادعای مالکیت بر این شهر را داشته باشند تا ما به خود بیایم و بعد بگوییم بشاگرد مانند ابوموسی این ظرفیت و فلان قابلیت را دارد؟! کجاست نماینده این حوزه در مجلس شورای اسلامی تا حق و حقوق بشاگردی ها را بگیرد و اجازه ندهد به علت ناتوانی مدیری ،اعتبارات دستگاهی به خزانه برگشت بخورد اما هرمزگان بشاگردی داشته باشد که نماد محرومیت در کشور است.آری بشاگرد این قدر با مشکلات زیر ساختی واصلی دست وپنجه نرم می کند که مسایل فرهنگی ،اجتماعی زنان و کودکان در آن گم شده است ومشکل به نظر نمی رسد.امید است این رفت و آمد و بازدیدها به نتیجه ایی برسد و متولیان بتوانن 30 سال عقب افتادگی را جبران کنند؟


  




طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ